در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند. تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگر را حفظ کنند. وقتی نزدیکتر بودند گرمتر می شدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می کرد به همین خاطر تصمیم گرفتند ازهم دور شوند ولی از سرما یخ زده ، می مردند. از این رو مجبور بودند برگزینند ، یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان از روی زمین منقرض شود. دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که، با زخم های کوچکی که همزیستی با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد، زندگی کنند چون گرمای وجود دیگری مهمتر است. و این چنین توانستند زنده بمانند.... بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گرد هم می آورد بلکه آن است كه هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنار آید و محاسن آنان را تحسین نماید. وقتي تنهاييم دنبال دوست مي گرديم ؛ پيدايش كه كرديم دنبال عيب هايش مي گرديم... و وقتي كه از دستش داديم در تنهائي دنبال خاطراتش مي گرديم . (ژان پل سارتر)